کیانا 2
با سلام به همه گلهایی که به وبلاگ کیانا جونم سر می زنن. جونم واستون بگه که ٥شنبه گذشته مهمونی داشتم وعمه جونی و عروسش و عموها ی کیانا و مامانی و بابایی کیانا رو واسه شام دعوت کرده بودم .البته مناسبتش ورود عروس جدید عمه جونی به خونواده بود و همچنین تولد بابای کیانا . خلاصه حسابی از روز قبل مشغول تهیه و تدارک مهمونی بودیم .عمه جونی هم چون می دونست که کیانا خانم شیطونی می کنه و نمی گذاره کارامو انجام بدم ،اومد و کلی بهم کمک کرد .واقعاًدستش درد نکنه . کیانا خانم هم اون شب حسابی با امیرعلی (پسر عموش )بازی کرد .هم خودش خسته شد و هم امیرعلی رو از پا انداخت .فقط حیف که بابایی کیانا اون شب حالش زیاد خوب نبود و نتونست بیاد. بهر ح...
نویسنده :
مامان سمیرا
10:11